بسم الله الرحمن الرحیم

بیست بار با شترش رفته بود حج،
بدون اینکه حتی یک شلاق به او بزند!
بعد از شهادت، شتر بدون اینکه قبر او را دیده باشد آمد همانجا،
زانوهایش را خم کرد؛ افتاد روی خاک.
با همان زبان بسته صیحه می کشید،
خودش را می مالید به خاکها،
سرش را به زمین می زد،
اشک چشمهایش خاک را تر کرده بود.
خبرش وقتی به امام باقر (علیه السلام) رسید، آمد و از او خواست آرام باشد.
شتر از کنار قبر بلند شد و چند قدم برداشت ولی انگار دلش آرام نگرفت،
برگشت و دوباره همان ضجه ها را شروع کرد.
امام یکبار دیگر آمد و آرامش کرد.
بار سوم ،که بی قراری اش را دید فرمود: رهایش کنید.
سه روز آنجا ماند و بالاخره از درد فراق، جان داد.
همانجا، کنار تربت مولایش، زین العابدین (علیه السلام).
بحار الانوار، جلد 46، ص 148

منبع (++)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Amy مبلمان خانگی و اداری طراحی سایت از پایه بازی شادی Greg Alisha مرکز مشاوره راه نو ناز پسند alisameti انواع بیمه و بیمه تکمیل درمان